نویسنده:ریچارد برنشتین
مترجم : اباذری، یوسف
ویلیام جیمز با نکتهدانی«مراحل کلاسیک سرنوشت نظریه»را چنین توصیف میکند:«همان طور که میدانید،اول،به نظریهء جدید به اتهام مهمل بودن حمله میکنند،بعد اذعان میکنند که صادق اما بدیهی و بیاهمیت است و دست آخر آن را چندان مهم میانگارند که دشمنانش ادعا میکنند خود آن را کشف کردهاند.»چیزی شبیه به این امر در مورد نظریهای رخ داده است که تاماس کوون در طول بیست سال،یعنی از زمان چاپ کتاب ساختار انقلابهای علمی به بعد،آن را بسط داده است.ناقدان این کتاب بلافاصله و با تندی به این کتاب واکنش نشان دادند:آرای اساسی کوون مهمل و متضاد و غلطاند.حتی ادعا کردند که آرای او غیر اخلاقی و غیر عقلانی هستند.آرای او مورد مسخره و مضحکه قرار گرفت.بعد از سپری شدن اولین گردباد مناقشات حاد،صداهایی آرام به دفاع از او شنیده شد و مستدل گشت که بسیاری از تزهای او،هر چند با وجود دشواریها و ابهامها،ثابت شدهاند؛گرچه برخیها گفتند که بخشی از گفتههای کوون که صادق است«بدیهی و بیاهمیت»است. دست آخر،کسانی بودند که در حالی که ادعا میکردند آرای کوون ابطال شده و دورانش به سر آمده است،به ادغام تزهایی مشابه در تتبعات خاص خود که در باب تاریخ و فلسفهء علم بود،دست یازیدند.
درباره این سایت