به نظر می رسد سوال از مرگ عقل کوردی امری انتزاعی به نظر رسد و یا شاید چنین عنوانی اینگونه  به نظر بیاید که چنین متنی خواهان نقد عقل کوردی است ;اما در پاسخ باید گفت نه تنها عقل کوردی امری انتزاعی نیست بلکه دژ بر مفهوم متافیزیکی است ثانیا نقد عقل کوردی در امر اوجلان گرایی نه تنها خواهان در بند کردن سوژه کورد ی نیستم بلکه به دنبال نفی  ساختار ذهنی هستم که کورد را محکوم به بندگی می کند و آن را از تشکیل دولت - ملت  دور می سازد.
اما باید گفت هر نوع حرکت اجتماعی ,ی وفرهنگی نیاز به یک امر ذهنی دارد به عبارتی با مرگ امر ذهنی انسان تبدیل به موجودی انفعال می شود ودر ساختار سرکوب شده محکوم به بندگی می شود.
اما باید پرسید چرا عقل کوردی در پارادایم اوجلان گرایی دچار یک سقوط شده وتبدیل به ابژی دیگری های بزرگ(فارس -عرب و .) می شود؟ چنین نگرشی را باید به اندیشه های اوجلان رجوع کرد که معتقد است ملت کورد در کل تاریخ نه دنبال تشکیل دولت -ملت بوده اند ونه به این نوع نگرش را دنبال کرده اند. در پاسخ نیز باید گفت  چنین نگرشی یا حاکی از عدم درک از تاریخ نوشته ناوشته کوردی است یا ملت کوردی را قربانی اندیشه خویش می کند. در پاسخ باید گفت هردو جواب درست است چرا که اوجلان با مطالعه کتاب های تولید شده (این دست از کتاب ها چون کوردها خود به شکل مدرن حکومت در دست نداشته اند تا تاریخ خود را به رشته تحریر در آورند لذا تمام تاریخ از گفتمان مرکز عبور کرده و به جامعه تولید شده است)کورد را به دنبال خویش به ناکجاآباد می کشاند.دوم اینکه اوجلان با نگاهی پست مدرنی چنان کورد را از امر ی (تشکیل حکومت) دور می کند که جایی برای امر ی به معنی تشکیل دولت -ملت نمی گزارد.به عبارتی اوجلان با این درک که مفهوم دولت ملت کوردی یک مفهوم مدرن است آن را به پیشا تاریخ ناشناخته می کشاند. حال فارغ از اینکه پیشا تاریخ کوردی نیز در چارچوب نفی دیگری شکل گرفته است اما این رهبر کاریزما آن را نادیده گرفته و به امر پست مدرنی گرفتار می کند .ودر مواقعی نیز اوجلان میان خود ودیگری نیز آشتی نژادی برقرار می کند برای نمونه آنچه که بین کورد و پارس هست به هم متصل و این دو را با هم آشتی میدهد حال فارغ از اینکه این دو در نفی هم دیگر (کوردوپارس) شکل گرفته اند. لذا فقط با یک جنبش دولت-ملت است که می توان کرد را به امر ی وارد نموده و عقل تحریف شده را از نفی کرده ( اوجلان)   و ماهیت کُرد را برگرداند. علاوه بر این اوجلان در جای دیگری چنان کوردرا به عنوان یک سوژه متافیزیکی جلوه می دهد که آن را از مفهوم امر زمینی دور می سازد برای نمونه اوجلان معتقد است که تمام ملت دیگر و تمدن از زندگی جهان زیست کرد پیروی کنند به عبارتی کرد به رهبری تمام ملت ها معرفی می کند لذا در چنین نگاهی  جز بار سنگین و سرکوب شده برای این ملت نتیجه ای مثبت نخواهد داشت چرا که نه کورد منجی ملت دیگر است  نه دیگری منجی کورد . به عبارتی همین دیگری بوده اند(پارس ترک عرب و غیره) که کورد را به چنین تاریخی محکوم ساخته‌اند . .


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

ابزار آشپزی بیوگرافی دانشمندان معروف جهان هدف اندکی سایه Yung فروش ملزومات چاپ سیلک Avery اقتصاد چیست؟